سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادان از آنچه همدم حکیم است، می گریزد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :129
بازدید دیروز :0
کل بازدید :14275
تعداد کل یاداشته ها : 17
103/7/20
2:58 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
farzad GH[0]
من یک مهندس کامپیوتر هستم. و آرزوی این را دارم که در آینده استاد دانشگاه شوم و به شدت در حال مطالعه هستم تا در آینده نه چندان نزدیک به آرزوی مورد علاقه ام برسم.ین وبلاگ قرار است برای پیشرفت علم و تکنولوزی باشد تا بتواند مطالبی مورد نیاز را تامین کند.البته این وبلاگ هنوز برنامه نویسی کامل روی آن انجام نشده ولی به ندرت می شود.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
اسفند 93[11]

زندگی نامه حضرت زرتشت، پیامبر ایرانی و دین زرتشت

گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک، مهمترین آموزه های زرتشت است.
تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ارومیه و در حدود 900 سال پیش از میلاد مسیح دانسته اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی در منطقه مذکور ایران بر زرتشت سخت شد و ناچار، به شمال شرقی ایران آن روزگار، یعنی منطقه بلخ کوچ کرد. در آنجا از پشتیبانی ‌شاه گشتاسب برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد.
آموزه های زرتشت، بیشتر در قالب شعر و با عنوان “گاتا”، که فصلی از کتاب مقدس زرتشتیان یعنی “اوستا” می باشد، به دست ما رسیده است. وی در سن 77 سالگی در روز خور برابر با یازدهم دی ماه در نیایشگاه بلخ به دست یک تورانی به نام “توربراتور” کشته شد.
زرتشت‌ آزادی‌ و اختیار را گزینشی‌ برای‌ مردم‌ می داند. بهره‌ کار هر کس‌ همان است‌ که‌ انجام‌ می‌دهد، جبری‌ برای‌ اشخاص‌ نیست؛‌ نیکی‌ اشخاص‌ جز بهره‌ئی‌ از نیکوئی‌ و شر اشخاص‌ جز شری‌ برای‌ وی‌ نخواهد بود. کمک به دیگران، ازدواج و همچنین قبح رفتارهای بد اجتماعی مانند اهانت و عهدشکنی در آموزه هایش مورد بحث قرار گرفته اند. توجه پاک روح، رهایی از منیت یا همان ایگو، لزوم خردمندی و درون نگری از طریق مشاهده اشتباهات خود و اصلاح آن‌ها از دیگر آموزه های او هستند. در نظر زرتشت عناصر طبیعت از اهمیت خاصی برخوردار بودند، به خصوص عنصر آتش که پاک کننده تمامی منفی ها محسوب می شد. بی گمان شعله آتشی که افروخت، هماره روشنگر راه جستجوگران حقیقت خواهد بود.


درباره ی زرتشت
زاراتس کلدانی-زرتشت سوری-زرتشت پامفیلایی-زرتشت باکتریایی(باختری) زرتشتبلخی-زرتشت اشوری-زرتشت مغ.همه ی این ها از ان پیام اوری است که چهره ی راستین او در پس غباری از هزاره ها پوشیده مانده.زرتشت بزرگترین چیستان وشگفت ترین چهره ی تاریخی و استوره ایست.
زرتشت سپیتمان : مادر او دغدو وپدربزرگ او پورشسب(روایتی هست که زرتشت مثل عیسی بدون پدر به دنیا امد و فره ی ایزدی باعث شد دغدو باردار شود)
حافظ از او چنین گفته:پیرپیمانه کش من که روانش خوش باد_گفت پرهیزکن ازصحبت پیمان شکنان_دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل_مرد یزدان شو فارغ گذر از اهرمنان_ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع _به حکم ان چو شد اهرمن سروش امد
(سروش) پارسای گیتی افزا که نماد یگانگی به شمار می رود اهریمن ناپاک ودیوان را فرو می کوبد.
معجزات زرتشت:1 هنگام زایش خندید و جادوگران را به هراس افکند
2 جادوگری که می خواست با پیچاندن سر نوزاد(زرتشت) اورا بکشد دستش خشکید
3 زرتشت نوزاد را در میان هیزمی انبوه نهادند واتش افرو ختند اما نوزاد نسوخت
4نوزاد را در اشیانه ی گرگ نهادند ولی جانور در لانه اش نبود وایزدان میشی برای نوزاد فرستادند و تا صبح اورا شیر داد
5زرتشت که دارای نافذ ترین چشم بود در رویایویی با یک جاندار با تیز نگری او را از پای دراورد
6هنگام گذر از رودهای خروشان گذری خشک برای زرتشت پدید امد
7در ازمایش اماسبندان از میان اتش گذشت - و فلز گداخته ای که به سینه ی او ریخته شده بود سینه ی اورا نسوزانده بود
8درمان کردن اسب گشتاسب که دست و پایش در زیر شکمش خمیده مانده بود و کسی چاره ای نمی یافت..........

راستی یه کشف جدید:ناسا 999 قسمت بدن انسان را هوا تشکیل داده اوستا نیز گفته همانا 999 قسمت فروهر های بدن انسان را هوا تشکیل دادا است......... درود بر اندیشه های برتر.


94/2/9::: 11:53 ع
نظر()
  
  

آدمی از دیرباز در پی شناخت ذات خویش بوده است .معرفت نفس پدیده ای تازه و نو ظهور نیست و قدمتی به تاریخ بشریت و فرهنگ و تمدن دارد تا آنجا که پوئیدن راه کمال و دست یازیدن به خوشبختی را هم طراز و معادل کشف قلمرو باطن بشمار آوردنده اند.

به خود، سرنوشت خود و خدای خود ایمان داشته باشید! تنها  ایمان به خداوند است که هر ایده منفی، ترس و اضطراب را از دل می زداید و این تحول روحی، همه چیز را تغییر می دهد. 

بزرگی اعتقاد داشت : «نقشه های خود را به دست خداوند بسپار، آن گاه در کارهایت موفق خواهی شد» 

به خاطر داشته باشید که خدای متعال همه دعاها را می شنود و به موقع به هریک از آن ها پاسخ می دهد. 

مگر نه این که در قرآن فرموده است : «ادعونی استجب لکم» 

هرگاه به این شیوه تازه بیندیشید، دگرگونی ها به سرعت پیش می آیند. طلبیدن طرح الهی می تواند سازمان ها را نیز توانگر کند. آن گاه آنچه شما برایشان می خواهید یا موهبتی بهتر و عظیم تر متجلی خواهد شد. 

در ضمن به جای تعیین تکلیف برای دیگران، دعا کنید تا بهترین وضع زندگی شان به سرعت و در کمال آرامش متجلی شود. از طرف دیگر، اگر موهبت دلخواهتان به سرعت پدیدار نمی شود، صبور باشید و بدانید که در وقت الهی به سراغتان خواهد آمد.


پالایش ذهن برای ایجاد توانگری

نظافت یا پالایش، نخستین گام توانگری و موفقیت است. بدون پالایش ذهنی، نمی توان در عالم محسوس به توانگری پایدار ورضایت بخش رسید.

برای تجلی توانگری راستین، باید خود را از شر آنچه نمی خواهید داشته باشید خلاص کنید تا برای آنچه می خواهید جا(فضا) بگشایید.

به عبارت دیگر برای کسب توانگری، نخست باید خلاء ایجاد کرد.

با تمیز کردن انبار و گاراژ  و اتاق ها و غیره... در ذهن نیمه هوشیارتان (ضمیر ناخودآگاه) اعتقادی راسخ ایجاد می کنید که موجب نظافت و نظم و ترتیب زندگی تان می شود و برای تان توانگری می آفریند. در کنار ایجاد خلاء و بیرون ریختن آنچه لازم ندارید و نظم و ترتیب چیزها باید مدام عبارت «نظم الهی» را تکرار کنید. به زودی شما هم به این نتیجه خواهید رسید که «تکرار عبارات تاکیدی غوغا می کند»


94/1/12::: 12:17 ع
نظر()
  
  

 

از دهه 1920 در آلمان تحقیق بر روی امکان استفاده از موتورهای موشک در هواپیما آغاز شده بود و دکتر الکساندر لیپیش با تولید گلایدر DSF 194  گام های را برای توسعه Me 163  برداشته بود. لیپیش و تیم اش در ژآنویه 1939 به مسر اشمیت ملحق شده و سعی بر قرار دادن موتور موشک والتر بر گلایدر DSF 194را داشتند. DSF 194 با این موتور به سرعت 550 کیلومتر در ساعت در پرواز آزمایشی دست یافت و خود محرکی برای سفارش شش پیش نمونه ME 163A گردید. اولین پیش نمونه به عنوان گلایدر پرواز نمود که مشکل خیلی کمی داشت. در تابستان 1941 دو پیش نمونه با موتور های جدید Walter HWK RII-203b تجهیز شدند که توانایی رسیدن به سرعت 885 کیلومتر در ساعت را داشتند. خلبان هانی دیتمار در ارتفاع 4000 متری به سرعت 1003.9 کیلومتر در ساعت دست یافت. اما به دلیل نردیک شدن به سرعت صوت دچار مشکلاتی شد که تا آن زمان به خوبی شناخته شده نبود و منجر به اصلاحاتی در بال گردید. سوخت آن پراکسید هیدروژن بود. از آنجایی که Me 163 تا سرحد امکان باید سبک می بود و در زمینه کاهش سوخت هم محدودیت وجود داشت، ارابه های فرود حذف گردید و برای بلند شدن از چرخ های جدا شدنی استفاده می شد. برای فرود از اسکی های جمع شونده در زیر هواپیما استفاده می شد. به دنبال تولید 6 پیش نمونه Me 183A، 10 فروند Me 163A-0 توسط ولف هیرت ساخته شد که به عنوان آموزش گلایدر مورد استفاده قرار می گرفت. طراحی مجدد قبل از عملیاتی شدن Me 163B Komet انجام شد. 6 پیش نمونه و 70 فروند عملیاتی از آن تولید گردید. تحویل اولین Me 163B-1ها در می 1944 آغاز گردید  و از 28 جولای پنج فروند از آنها در نبرد با B-17 دیده شدند.

تولید Me 163B-1a در فوریه 1945 پس از تولید 400 فروند از انواع مختلف واریانت های آن متوقف شد.


Me 163B-1a  در موزه ملی هوایی اسکاتلند


موتور HWK 109-509A متعلق به Me 163B-1a


چرخهای جدا شونده


مشخصات  Messerschmitt Me 163B-1

1-      تیپ: جنگنده رهگیر تک نفره

2-      موتور: دارای یک موتورWalter HWK 509A-2 با تراست 1700 کیلوگرم

3-      حداکثر سرعت: 960 کیلومتر در ساعت در ارتفاع 10000 متری

4-      سقف پرواز: 12100 متر

5-      وزن خالی: 1905 کیلوگرم

6-      حداکثر وزن: 4110 کیلوگرم

7-      گستره بال: 9.32 متر

8-      طول هواپیما: 5.84 متر

9-      ارتفاع هواپیما: 2.77 متر

10-  مساحت بال: 18.50 متر مربع

11-  دارای دو مسلسل 20 میلیمتری یا دو مسلسل 30 میلیمتری

مدلMe 163A V4  در سال 1941 این عکس گرفته شده


 


94/1/9::: 12:3 ع
نظر()
  
  

 

انگلستان در مقابل حمله 1940

بارها مورخین و سیاسیون از خود سوال کرده اند که چرا در سال 1940 هیتلر پس از فتوحات خود در خاک اروپا در جزایر انگلستان نیرو پیاده نکرد و این سرزمین را به تصرف در نیاورد   .
در این مقاله پیتر فلمینک که از طرف دولت انگلستان مامور ایجاد تشکیلات جنگهای پارتیزانی در جزایر انگلستان شده بود و کتابی تحت عنوان انگلستان در مقابله حمله 1940 نوشته است . علل انصراف هیتلر را از حمله بجزایر بریتانیا و استیلا بر آن سرزمین تشریح می کند .
وقتی روزهای اول ماه اوت که بارانی و طوفانی بود جای خود را به روزهای گرم و آفتابی داد در سراسر انگلستان احساسات مردم برانگیخته شد و محیط بکلی با زمانیکه نیروهای انگلیس با تحمل تلفات سنگین ( دنکرک ) را تخلیه کرده بودند تفاوت داشت .
در اوایل ماه ژوئن ، یعنی پس از شکست فرانسه و بازگشت نیروهای انگلیسی مردم این کشور سخت مضطرب و نگران بودند و علت اصلی این نگرانی این بود که هیچکس نمی دانست چه باید بکند . ولی در اواسط ماه اوت تکلیف همه روشن بود و هر فردی میدانست چه وظیفه ای در صورت هجوم نیروهای آلمانی دارد و خود را برای انجام این وظیفه آماده کرده بود .
از طرف دیگر دشمن بتدریج قدرت خود را از دست داده بود و دیگر قادر نبود به پیشروی برق آسای خود ادامه دهد و از طرف دیگر نمی توانست بتهدیدهای خویش صورت عمل بپوشاند ، حتی گاهی این تهدیدها بصورت مسخره آمیزی در آمده بود .
موضوع دیگر این بود که چرچیل موفق شده بود روح فداکاری و از خود گذشتگی عجیبی در افراد ملت انگلستان ایجاد کند و آنانرا حاضر برای مقابله با دشمن سازد .
حمله هوائی آلمان در روز 13 ماه اوت 1940 آغاز شد ، روز 18 همین ماه جراید آلمان با عنوان درشت نوشتند که مرحله نهائی جنگ آغاز گردید ، فردای آن روز جراید لندن عینا مطالب جراید آلمان را در صفحات خود منعکس کردند .
روز 22 اوت آتشبارهای دورزن و سنگین آلمانی که در خاک فرانسه در اطراف دماغه ( گرینه ) متمرکز شده بود برای اولین بار شروع به گلوله باران بنئر ( دوور ) در ساحل انگلستان کردند و روز 24 نیروی هوائی آلمان حملات خود را بمواضع دفاعی و خطوط ارتباطی اطراف انگلستان آغاز نمود . این ممکن بود نتایج و عواقب بسیار وخیمی در بر داشته باشد .
ولی درست موقعیکه نقشه گورینگ صورت جدی بخود می گرفت ، بعللی که شاید هرگز کشف نشود ، تمام نقشه ها عقیم ماند ، همانطور که گفتیم روز 24 اوت بمباران مواضع نظامی منطقه لندن شروع شده بود و شب بعد 299 هواپیمای بمب افکن آلمانی بر فراز انگلستان بحرکت در آمدند تا هدفهای مختلف را در سرزمین انگلستان بمباران نمایند . هیچیک از خلبانها اجازه نداشت بروی لندن بمب بیفکند ، ولی دوازده هواپیما دستور داشتند که کارخانجات هواپیماسازی و انبارهای نفت را در حومه لندن هدف بمب های خود قرار دهند . اما هواپیماها مرتکب اشتباه بزرگی در جهت یابی شده و بجای اینکه بمبهای خود را روی کارخانجات مذکور بریزند ( سیتی ) مرکز تجارتی و اقتصادی لندن و چند محله را که محل سکونت مردم بود بمباران کردند که در نتیجه تلفات سنگینی بااهالی غیر نظامی وارد آمد و عده زیادی از ساکنان لندن بی خانمان شدند .
معلوم نیست این اشتباه زائیده عدم تجربه ، در جهت یابی یا بی مبالاتی و بی فکری خلبانان آلمانی بود ، ولی بهرجهت نتیجه این بی مبالاتی این شد که مقامات انگلیس خود را مجبور دیدند دست بعمل متقابل بزنند و چرچیل بدون تامل دستور داد شب بعد 81 بمب افکن انگلیسی برلین را بمباران کنند . نیمی از این هواپیماها موفق شدند خود را بر فراز برلین رسانده و بمبهای خود را بروی پایتخت آلمان بریزند . اگر چه نتیجه این بمباران زیاد مهم نبود و خسارات مادی و تلفات جانی مهم وارد نیاورد ، ولی اثر روحی عجیبی داشت زیرا نشان داد که قادر است در مقابل حملات آلمان دست بعمل متقابل یزند . این حملات هوائی درشبهای بعد نیز مرتبا تجدید گردید . مهمترین نتیجه اولین حمله نیروی هوائی انگلیس به برلین این شد که نقشه هیتلر برای حمله و اشغال خاک انگلستان یک عامل سیاست داخلی نیز رخنه کند ، بدین معنی که هیتلر علاقمند بود که ملت آلمان او را بپرستند و برای او احترام فوق العاده قائل گردد . حملات هوائی انگلیس به شهرهای آلمانی ممکن بود حیثیت هیتلر را در نظر مردم آلمان پایین آورد زیرا بارها خود او مخصوصا ( گورینک ) به ملت آلمان اطمینان داده بودند که هرگز هواپیماهای انگلیسی موفق نخواهند شد سرزمین آلمان و برلین را بمباران نمایند و حتی گورینگ گفته بود که اگر یک هواپیمای انگلیسی بالای برلین برسد ، نام خود را عوض خواهد کرد و اسمش را ( اشمیت ) خواهد گذاشت . وقتی بمبهای انگلیسی بروی برلین افتاد ، هیتلر آبروی خود را در خطر دید و تصمیم گرفت این اقدام انگلیس را تلافی کند .
روز 4 سپتامبر هیتلر طی نطقی وعده داد تمام شهرهای انگلستان را با آتش خشم خود بسوزاند .
از روز 7 سپتامبر نیروی هوائی آلمان تمام حملات خود را متوجه لندن کرد و از بمباران مواضع سوق الجیشی اطراف لندن صرف نظر نمود و این امر بی تردید ستاد فرماندهی انگلیس را از خطر بزرگی نجات داد و از احتمال سقوط انگلستان کاست .
در حقیقت حملات هوائی لندن بیشتر هدفهای سیاسی داشت نه هدفهای نظامی و هیتلر با این عمل می خواست موقعیت و آبروی خود را حفظ کند و حیثیت شخص خود را در نظر ملت آلمان بالا ببرد ، غافل از اینکه این اقدام باعث شکست نهائی او خواهد شد .
در هفته اول ماه سپتامبر تا حدی نقشه دشمن در مورد پیاده کردن قوا در خاک انگلستان فاش گردید . از اطراف و اکناف سواحل اروپا تعداد بسیار زیادی از ناوهای نیروی دریائی آلمان در بندر ها و سواحل هلند و بلژیک و شمال فرانسه متمرکز گردیدند ، ولی عکسهای هوائی محل اجماع این واحدها را در سواحل و بنادر دریای شمال و دریای مانش برای ستاد فرماندهی نیروهای انگلیس فاش ساخت و بهمین جهت از روز 5 سپتامبر ستاد فرماندهی نیروهای انگلیسی تمام توجه خود را باین واحدهای نیروبر کشتی ها و انبارهای مهمات که در این سواحل از طرف دشمن ایجاد شده بود معطوف داشت .
وزارت هواپیمائی در اعلامیه های خود باین تمرکز نیرو اشاره کرد و مردم انگلستان متوجه شدند که منظور دشمن چیست . نیروی هوائی انگلستان شروع به بمباران مواضع ساحلی دشمن کرد و ساکنین سواحل جنوبی انگلستان از دور در شبهای صاف نور انفجار بمبها را در بندرهای فرانسه مشاهده میکردند .
قبلا یعنی روز 3 سپتامبر چهار جاسوس آلمانی در سواحل جنوبی انگلستان دستگیر شده بودند . این جاسوسها ماموریت داشتند که پس از پیاده شدن قوای آلمانی در خاک انگلستان اطلاعات لازم را در مورد وضع انگلستان در اختیار ستونهای آلمانی بگذارند.
روز 6 سپتامبر یک جاسوس دیگر که یک دستگاه فرستنده ، یک گذرنامه سوئدی و یک شناسنامه انگلیسی در دست داشت در نزدیکی ( دنتون ) دستگیر گردید . این جاسوس تازه با چتر در خاک انگلستان فرود آمده بود .
از طرف دیگر رادیو آلمان بزبان انگلیسی اطلاع داد که هیتلر بزودی دستور حمله به انگلستان را داده و نیروهای آلمانی در سواحل جنوب شرقی انگلستان پیاده خواهند شد . همه جا احساس نگرانی بود . همه اطمینان داشتند که آلمان قصد حمله به خاک انگلیس و پیاده کردن نیرو در سواحل این جزیره را دارد .
وقتی بمباران شدید لندن در روز 7 سپتامبر آغاز شد تمام فرماندهان نیروهای مختلف و مشاورین آنها در کاخ وزارت خارجه انگلستان بمنظور مطالعه اطلاعات جدیدی که درباره حمله آلمان به خاک انگلیس بدست آمده بود اجتماع کرده بودند . ساعت پنج و نیم بعد از ظهر روز 7 سپتامبر بود ، ناگهان یک گروه عظیم هوائی مرکب از 300 بمب افکن و 600 هواپیمای شکاری برفراز لندن ظاهر شد . طبق اطلاعاتی که ستاد کل نیروهای انگلیس واصل شده بود پیاده شدن نیروهای آلمانی در خاک انگلیس حتمی بنظر میرسید و اکنون این حمله عظیم هوائی در نظر فرماندهان انگلیسی که از پنجره های ( وایت هال ) ناظر نزدیک شدن هواپیماهای دشمن بودند اطلاعات مزبور را تائید می کرد . بنابراین هیتلر تصمیم گرفته بود پس از یک بمباران بسیار شدید لندن ، نیروهای زمینی خود را در سواحل انگلستان پیاده کند و باید گفت که در ابتدا حقیقتا نقشه هیتلر همین بود .
پس از مذاکراتی که در ( وایت هال ) مرکز فرماندهی نیروهای انگلستان صورت گرفت فرماندهان به شماره 10 ( داونینک ستریت ) مقر نخست وزیر رفته و جلسه دیگری در حضور چرچیل تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که به تمام تشکیلات دفاعی کشور دستور آماده باش داده شود .
نیروی هوائی و نیروی دریایی انگلستان بهر صورت در حال آماده باش بود ، زیرا چون روز قبل اطلاع رسیده بود که 60 واحد دریایی دشمن در مقابل بندر کاله در فرانسه متمرکز گردیده است ، دریاداری انگلستان به تمام ناو ها و اژدرافکن ها و ناوشکن ها و واحدهای سبک تر دستور داده بود که آماده حرکت و شرکت در عملیات دریایی باشند .
برای نیروی زمینی قرار شد که به محض مخابره کلمه ( کرامول ) فورا در مواضع خود مستقر شده و آماده دفاع گردند . کمی بعد ساعت 8 شب هفتهم سپتامبر این کلمه به فرماندهان سپاه چهارم و سپاه هفتم که در جنوب و شرق انگلستان استقرار یافته بودند مخابره شد . متاسفانه روز هفتم سپتامبر شنبه و شب تعطیل بود و در آن موقع غالب افسران و افراد برای گذراندن تعطیل یکشنبه از محل خدمت خارج شده بودند . از طرف دیگر افسران کشیک که در محل بودند غالبا مفهوم این کلمه را نمیدانستند و بعضی از آنها تصور کردند که منظور اینست که نیروهای آلمان در خاک انگلستان پیاده شده اند . این موضوع باعث اخلال در بعضی از مناطق بخصوص در نواحی جنوبی شد . ولی در مقابل واحدهای نظامی مامور دفاع داخلی که از جریان اطلاع یافتند بنحو بسیار شایسته وظایف خود را انجام داده و مقدمات دفاع را فراهم آوردند . ناقوسهاس کلیسا به صدا در آمد جاده ها را وسایل دفاعی و سدهای بتونی و وسایل دیگر مسدود کردند تا جلوی پیشروی دشمن گرفته شود . سیمهای تلفن و تلگراف جز برای مخابرات رسمی دولتی قطع گردید تا احیانا جاسوسان دشمن نتوانند با استفاده از این وسایل با یکدیگر ارتباط یابند در منطقه دفاعی شرق مهندسی ارتش چندین پل را منفجر ساخت و در این میان سه نفر از افسران ارتش نیز در اثر انفجار مین های زیر زمینی که در جاده ها کار گذشته شده بود بقتل رسیدند .
روز بعد چون خبری از نیروی آلمانی در خاک انگلستان نشد در میان مردم شایع گردید که نیروی دریایی انگلستان موفق شده است نیروی مهاجم را در دریا نابود سازد .
مدت 11 ساعت 600 هواپیمای بمب افکن آلمانی شهر لندن را بمباران کردند . پدافند انگلیس موفق شد 40 هواپیمای آلمانی را سرنگون کند . خرابی و خسارت زیاد بود و حریقهای بزرگی که ایجاد شده بود در تاریکی شب هواپیماهای دشمن را به طرف هدف هدایت می کرد و بمب افکنهای آلمانی بدون اشتباه بمبهای خود را بر روی لندن می ریختند .


روز 8 سپتامبر یعنی فردای بمباران ، در انگلستان روز عزا و دعا اعلام شد .
اهالی لندن شهامت و از خودگذشتگی عجیبی در جریان این بمباران از خود نشان دادند و این تا پایان جنگ ادامه یافت ، ولی هیتلر موفق نشد لندن را به زانو در آورد . پس از 8 سپتامبر اوضاع جوی چندان مناسب نبود و بهمین جهت بمباران لندن به همان شدت ادامه نیافت . با این وصف هیتلر هنوز کاملا به پیروزی خود امیدوار بود و آلمانیها مترسد موقع مناسب و منتظر اوضاع جوی خوبی بودند تا حمله شدید دیگری را بر فراز لندن آغاز کنند . روز یکشنبه 15 سپتامبر مجددا موقعیت مناسبی برای بمباران لندن بدست امد . ساعت دو بعد از ظهر 200 بمب افکن به همراهی چند صد هواپیمای شکاری به لندن حمله ور شدند . دوساعت بعد گروه نیرومند دیگری از بمب افکنهای آلمانی به طرف لندن به حرکت در آمدند ، نبردهای شدیدی میان نیروی هوایی انگلیس و آلمان در گرفت . در این نبردها آلمانیها 56 هواپیما از دست دادند و 26 هواپیمای انگلیسی نیز ساقط گردید ولی این دفعه در اثر حملات دائمی نیروی هوایی انگلیس بمب افکنهای آلمانی موفقیت قابل ملاحظه ای بدست نیاوردند .
در خلال این اقدامات و این حملات ستاد کل فرماندهی نیروهای آلمانی همچنان مشغول طرح نقشه بمنظور اشغال خاک انگلستان بود . آلمان قصد داشت نیروی عظیمی در سواحل جنوبی انگلستان پیاده کند .
) فون براوخیچ) فرمانده کل قوای آلمان روز 30 اوت فرمان این حمله را صادر کرده بود و یک هفته بعد گورینک به شهر (بووه) در فرانسه آمد تا شخصا عملیات هوایی را اداره کرده و فرماندهی آن را به عهده گیرد.
روز چهارم سپتامبر هیتلر وعده داده بود که بزودی حمله به انگلستان آغاز می گردد . روز 10 سپتامبر نیروی دریایی آلمان آمادگی مشروط خود را برای پیاده کردن نیرو در خاک انگلستان اعلام کرد ، زیرا اوضاع جوی بر فراز دریای مانش چندان رضایت بخش نبود .
حمله به انگلستان که قرار بود روز 15 سپتامبر آغاز شود به روز 21 سپتامبر موکول شد بدین ترتیب که روز 20 واحدهای نیروی زمینی سوار کشتی ها شوند و روز بعد حمله آغاز شود .
ضمنا قرار بود ده روز زودتر یعنی روز 11 سپتامبر هیتلر تصمیم نهایی خود را به مسولین اعلام کند و فرمان حمله به انگلستان را صادر کند . ( نیروی دریایی تقاضا کرده بود که ده روز زودتر اعلام شود تا بتواند در دریای مانش شروع به مین گذاری و اقدامات دیگر کند .
همه چیز لازم بود ، فقط یک کلمه هیتلر لازم بود که حمله آغاز گردد ولی هیتلر مردد بود و به اطرافیان خود می گفت نمی داند سرنوشت این حمله به کجا خواهد انجامید .
هنوز نیروی هوایی آلمان توفیق لازم را بدست نیاورده بود ، از طرف دیگر نیروی دریایی انگلستان و بمب افکنهای انگلیسی ممکن بود تلفات سنگینی به نیروهای مهاجم آلمانی وارد آورند ، بخصوص که این دو نیرو مرتبا به سواحل فرانسه و محل تمرکز نیروهای دریایی آلمان و واحدهای نیروبر حمله می کردند .
هیتلر منتظر بود که انگلستان از حملات متوالی بمب افکنهای آلمانی خسته شود و روحیه خود را از دست بدهد و علائم ضعف ظاهر گردد بهمین جهت اخذ تصمیم نهایی را بروز 14 سپتامبر و بعد به 27 سپتامبر موکول کرد . بدین ترتیب حمله نهایی تا روز 27 سپتامبر به تاخیر افتاد و روز 27 سپتامبر برای حمله به خاک انگلستان مناسب نبود ، زیرا دریاداران آلمان اطلاع داده بودند که آخرین روزهای مناسب سال برای حمله روزهای 19 تا 26 سپتامبر می باشد . بخصوص که پیش بینی اوضاع جوی نشان می داد که روزهای آخر سپتامبر برای حمله نامناسب خواهد بود . طبق حسابهای ستاد کل برای پیاده کردن 9 لشکر آلمانی یازده روز وقت لازم بود . با در نظر گرفتن اینکه آلمان برتری هوایی را در دست نداشت و بمب افکنهای انگلستان برای عملیات قوای مهاجم آلمانی مزاحمت شدید فراهم می آوردند اما بخوبی معلوم بود که اگر هیتلر تصمیم به حمله می گرفت با عدم موفقیت روبرو می شد . و شاید شکست سنگینی در جنگ می خورد .
با این وصف هیتلر انصراف خود را از حمله به انگلستان به اطلاع همکاران خود نرسانید .
بهر حال معلوم نشد چه عواملی باعث شد که هیتلر از اتخاذ تصمیم قطعی منصرف گردد . نیروهای آلمانی همچنان آماده حمله بودند ، ولی بالاخره روز 12 اکتبر هیتلر دستور داد که بی سر و صدا نیروهایی که در سواحل هلند و بلزیک و شمال فرانسه متمرکز شده بود متفرق گردند .

بعد از اینکه هیتلر توقف عجیب دونکرک رو انجام داد دیگر هیچ بهانه ای برای شکست آلمان در انگلیس پذیرفتنی نبود .

هنوز هیچ کس به درستی نمیداند چرا آلمانی که 6000 کیلومتر در شوروی پیشروی نمود 60 کیلومتر راه دریایی راه طی نکرد تا انگلیس غافلگیر شده را اشغال کرده و جنگ در جبهه غرب را خیلی زود به پایان برساند .

در صورتی که انگلیس شکست میخورد قطعا آلمان به سادگی مواضع این کشور در شمال آفریقا را نیز تصرف کرده و میتوانست به منابع غنی انرژی نیز دست پیدا کند و احتمال زیاد تا خلیج فارس و جنوب ایران نیز پیشروی کرده و با طی کردن ایران از جنوب روسیه جبهه جدیدی علیه این کشور ایجاد میکرد که در این میان قطعا دولت وقت ایران همه گونه مساعدتی را انجام میداد .

دلیل آن که هیتلر نتونست به خاک اصلی انگلیس حمله کنه همون دلیلی است که مانع از حمله ناپلئون ، 150 سال قبل ار اون به انگلیس شده بود. هر دو دارایه نیروی زمینی برتری بودند ولی از لحاظ قدرت دریایی توان رویارویی با نیروی دریایی انگلیس رو نداشتند. و بنابر این قادر به پیاده سازی نیرو در خاک انگلیس نبودند.به علاوه اصولا هیتلر همانند ناپلئون در زمینه مسائل دریایی فاقد سررشته و استعداد تاکتیکی لازم بود.و تصمیمات غلط اون در این ز مینه یکی از دلایل شکست بود. در مورد بمباران انگلستان هم اگه به خاطرات ژنرال گالاند فرمانده نبروی شکاریهای آلمان و مسول اصلی اسکورت بمب افکن های آلمانی مراجعه کنیم یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت آلمان رو نبود بمب افکن های 4 موتوره در نیروی هوایی میدونست چرا که بمب افکن های آلمانی قادر به حمل مهمات اضافی نبودندو محتاج حمایت شکاری ها بودند که شکاریهای آلمانی در اون موقع فقط می تونستن برایه 80 دقیقه در حال پرواز باشند که به این ترتیب تنها قادر به 20 دقیقه عملیات در خاک انگلستان بودند و در نتیجه شعاع عمل انها به شدت محدود و تنها به لندن و نواحی اطراف اون محدود می شد و انگلیسیها با علم به این موضوع تمام صنایع نظامی و به خصوص هواپیماسازی خودشون رو به نواحی شمالی انتقال دادن. عامل بعدی وجود رادار در نزد انگلیسیها بود که قدرت عمل بسیاری به اونها می داد. در کل هیتلر هم مانند اکثر دیکتاتورها در برخی موارد تصمیمات بسیار ناشیانه و متعصبانه ای رو بر خلاف نظرات ستاد ارتش و ژنرالهای خودش می گرفت که نتیجه اونها بسیار فاجعه بار بود

دلیل آن که هیتلر نتونست به خاک اصلی انگلیس حمله کنه همون دلیلی است که مانع از حمله ناپلئون ، 150 سال قبل ار اون به انگلیس شده بود. هر دو دارایه نیروی زمینی برتری بودند ولی از لحاظ قدرت دریایی توان رویارویی با نیروی دریایی انگلیس رو نداشتند. و بنابر این قادر به پیاده سازی نیرو در خاک انگلیس نبودند.به علاوه اصولا هیتلر همانند ناپلئون در زمینه مسائل دریایی فاقد سررشته و استعداد تاکتیکی لازم بود.و تصمیمات غلط اون در این ز مینه یکی از دلایل شکست بود. در مورد بمباران انگلستان هم اگه به خاطرات ژنرال گالاند فرمانده نبروی شکاریهای آلمان و مسول اصلی اسکورت بمب افکن های آلمانی مراجعه کنیم یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت آلمان رو نبود بمب افکن های 4 موتوره در نیروی هوایی میدونست چرا که بمب افکن های آلمانی قادر به حمل مهمات اضافی نبودندو محتاج حمایت شکاری ها بودند که شکاریهای آلمانی در اون موقع فقط می تونستن برایه 80 دقیقه در حال پرواز باشند که به این ترتیب تنها قادر به 20 دقیقه عملیات در خاک انگلستان بودند و در نتیجه شعاع عمل انها به شدت محدود و تنها به لندن و نواحی اطراف اون محدود می شد و انگلیسیها با علم به این موضوع تمام صنایع نظامی و به خصوص هواپیماسازی خودشون رو به نواحی شمالی انتقال دادن. عامل بعدی وجود رادار در نزد انگلیسیها بود که قدرت عمل بسیاری به اونها می داد. در کل هیتلر هم مانند اکثر دیکتاتورها در برخی موارد تصمیمات بسیار ناشیانه و متعصبانه ای رو بر خلاف نظرات ستاد ارتش و ژنرالهای خودش می گرفت که نتیجه اونها بسیار فاجعه بار بود.

در بخش انتهایی صحبتتون به نکته خیلی خوبی اشاره کردید .

در واقع نیروی دریایی آلمان اونقدر قوی بود که بتونه هزاران سرباز رو به سادگی به خاک انگلیس انتقال بده و جنگنده های آلمانی هم میتونستند این کشتی ها رو حمایت کنند . مضاف بر اینکه نیروی دریایی انگلیس در اون زمان خیلی پراکنده بود ...



شاید دلیل اصلی این تصمیم هیتلر هیچوقت مشخص نشه !

 


  
  

Ancient Iranians and nanotechnology

 

مدیر مرکز مشاوره و توسعه نانوتکنولو‍ژی ایتالیا گفت:‌ بر اساس بررسی های به عمل آمده ایرانیان باستان در زمان هخامنشینان اولین کسانی بودند که به فناوری نانودست یافتند.

به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، ایمان مرادی در همایشتازه های نانو در عرصه تولید و تجارت بین الملل افزود: بر اساس آخرین بررسی هایی کهانجام داده به این نتیجه رسیده ایم که ایرانیان باستان در حدود دو هزار و 530 سالپیش توانستد به فناوری نانو دست یابند این در حالی است که پیش از این بیان شده بود در رم باستان حدود یکهزار و 600سال پیش این فنآوری مورد استفاده قرار گرفته است.

مدیر مرکز مشاوره و توسعه نانوتکنولو‍ژی ایتالیا در خصوص بررسی های که اخیرا بهنتیجه رسیده است به اولین سکه ای که در تاریخ ضرب شده است اشاره کرد و افزود: اینسکه با نام "دریک" در امپراطوری ایران ضرب و با 95 درصد طلا و پنج درصد نقره بود کهدولت و امپراطوری ایران اجازه ضرب این سکه را مشروط بر این که درصد طلا و نقره آنتغییر نکند، به دیگر کشورها داد. مرادی اظهار داشت: از سوی دیگر با بررسی کتاب های تاریخی به این نتیجه می رسیم کهدر ایران طلایی وجود داشته است با نام "زر سرخ" که سکه با آن ضرب می شد و ضرب اینسکه نیز باید به طور قطع همان ویژگی 95 درصد طلا و پنج درصد نقره را داشته باشد،این در حالیست که این طلا نمی تواند سرخ باشد مگر اینکه آنها برای انجام این امر ازفناوری نانو استفاده می کردند.وی تصریح کرد: اولین کسانی که این فناوری را انجام داده اند از شهر نیشابور بودهاند و به دلیل اینکه رنگ سرخ مقدس بود برای ایرانیان این طلا از ارزش زیادیبرخوردار شد.  

همچنین پژوهشگران سازمان انرژی اتمی ایران و محققان ایتالیا با کشف نانو ذرات نقره و مس در لعاب کاشی‌های قرن چهارم و هفتم، به کاربرد تکنو لوژی نانو در کاشی‌های زرین‌فام و اثرات کروماتیکی آن پی بردند. مطالعات آزمایشگاهی پژوهشگران روی نمونه‌هایی از کاشی‌های زرین‌فام ایرانی منجر به کشف کاربرد تکنولوژی نانو در ترکیبات موجود در لعاب تزئینی این کاشی‌ها شد.

همچنین تیم مشترک پژوهشگران سازمان انرژی اتمی ایران و محققان ایتالیا با کشف نانو ذرات نقره و مس در لعاب کاشی‌های قرن چهارم و هفتم، به کاربرد تکنولوژی نانو در کاشی‌های زرین‌فام و اثرات کروماتیکی آن پی بردند. در جریان مطالعات آزمایشگاهی گسترده‌ای که توسط تیمی از پژوهشگران سازمان انرژی اتمی کشور و پژوهشگران ایتالیایی روی نمونه‌هایی از کاشی‌های زرین‌فام ایرانی صورت گرفت، این محققان موفق به کشف کاربرد تکنولوژی نانو درترکیبات موجود در لعاب تزئینی این کاشی‌ها شدند. مهندس پروین اولیایی، عضو هیات علمی سازمان انرژی اتمی و از اعضای هیات پژوهشی فعال در این تیم تحقیقاتی گفت:

 «در جریان شرکت در یک کارگاه علمی- بین‌المللی که در دانشگاه پروژ‌ای ایتالیا برگزار شد، متوجه علاقه محققان و محافل علمی جهان به این کاشی و شناخت ترکیبات موجود در لعاب آن شدیم. از این رو پس از بازگشت به کشور، این موضوع به طور مستقل توسط یک تیم چهار نفره در سازمان انرژی اتمی ایران مورد مطالعه و بررسی‌های آزمایشگاهی قرار گرفت.»

وی درباره آزمایش‌های انجام شده روی لعاب این کاشی‌ها گفت: «با دستیابی به تکه‌هایی از این کاشی، نمونه‌هایی از آن در آزمایشگاه واندوگرافت با روش Pixe مورد آنالیز عنصری قرار گرفت.»
در این روش نمونه‌هایی از کاشی در معرض تشعشات پروتون قرار گرفته و از طریق تابش پروتون‌هایی با انرژی 2 مگا الکترون، آنالیز عنصری انجام و عناصر تشکیل دهنده این لعاب‌ها، مشخص می‌شود.

مهندس «اولیایی» در ادامه به همکاری پژوهشگران ایتالیایی در این برنامه تحقیقاتی اشاره کرد و افزود: «با توجه به عدم دسترسی به دستگاه سیتکروترون (دستگاه‌های شتاب دهنده ذرات اتم) در ایران، نمونه‌های مورد بررسی به دانشگاه پروژای ایتالیا ارسال شد و در حضور محققان ایرانی، با روش طیف‌نگاری EXASS مورد آزمایشات دقیق قرار گرفت.»

 

به گفته اولیایی طبق آزمایش‌های انجام شده توسط پژوهشگران ایتالیایی، علاوه بر تایید نتایج به دست آمده توسط محققان ایرانی، اثبات شد که تلائلو طلایی در کاشی‌های زرین‌فام، به دلیل استفاده از نانو ذرات نقره و تلائلو سرخ، مربوط به نانو ذرات مس در لعاب کاشی است، که در نهایت سبب پیدایش اثرات کروماتیکی مختلف در این سفال‌ها شده است.

 مهندس اولیایی یادآور شد که هنوز به درستی روشن نیست که ایرانیان چگونه این تکنیک را اجرا می‌کرده‌اند اما کشف خواص برخی مواد در مقیاس نانومتری و استفاده هوشیارانه از آن در تزئینات کاشی قطعی و کاملا بدیهی است.


93/12/16::: 12:7 ع
نظر()
  
  
   1   2      >